خویشتن را به بستر تقدیر سپردن
و با هر سنگ ریزه
رازی به نا رضایی گفتن
زمزمه ی رود چه شیرین است!
از تیزه های غرور خویشتن فرود آمدن
و از دل پاکی های سرفراز انزوا
به زیر افتادن
و با فریادی از وحشت هر سقوط.
غرش آبشاران چه شکوهمند است!
و همچنان در شیب شیار فروتر نشستن
و با هر خرسنگ
به جدالی برخاستن.
چه حماسه ای است رود!
چه حماسه ای است... رود.
مجموعه ی ققنوس در باران. احمد شاملو
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر